هیجانم ارزوست..فانتزیام
شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
با کلی شوق و ذوق که قاطی شده با یه هیجان و کمی ترس
از این وسیله ی به این بزرگی که میخواد تو رو تا اسمون ببره و یه چرخی بزنه..
میشینم رو صندلی..
کمربندمو محکم میکنه..
پر از هیجان و کمی استرس..
کفشامو در میارم و میذارم کنار که تو ارتفاع پرت نشه پایین..
دستمو میگیرم به میله ای که قراره منو نگه داره..
دستات ارووم میاد رو دستم
با یه فشار کوچیک بهم میفهمونه علاوه بر میله توام هستی که منو
بگیری تا نیوفتم..
راه میوفته..
من جیغغغغ
ماه تو مشتمه...
وقتی تموم میشه..
من بازم میخواااااام...
:))))
۹۴/۰۵/۱۷